سرفیس پرو ۷ با وجود تکرار طراحی، تغییرات سختافزاری چشمگیری را تجربه میکند و اکنون پورت چندمنظورهی USB-C را نیز دراختیار کاربران قرار میدهد.
مایکروسافت دوم اکتبر امسال، روزی بهیادماندنی را برای علاقهمندان خود در سراسر دنیا رقم زد. ردموندیها حدود دو ماه پیش با برگزاری رویدادی در نیویورک، چندین عضو جدید را به خانوادهی سرفیس اضافه کردند. نمایشگر دوگانهی سرفیس نئو و سرفیس دوئو درکنار بهرهگیری آنها از سیستمهای عامل ویندوز ۱۰ ایکس و اندروید، باعث شگفتی همگان شد؛ اما بیشک بین تمام محصولات معرفیشده، سرفیس پرو ۷ تنها دستگاهی بود که بههیچعنوان در شعار تبلیغاتی «Anything but Ordinary» مایکروسافت نمیگنجید؛ تبلتی که پس از چندین سال تکرار طراحی، دیگر هیاهوی سابق را بهدنبال ندارد.
پیشبینی میشد ۲۰۱۹، سال بازنگری مایکروسافت در طراحی سرفیس پرو باشد؛ دستگاهی که محبوبترین عضو خانوادهی سرفیس نیز بهحساب میآید؛ اما این اتفاق نیفتاد و درعوض تیم طراحی تحت مدیریت پانوس پانای، برای قراردادن پروژهی «ویندوز مبتنیبر آرم» در کانون توجهات، سرفیس پرو ایکس را به طرحی نو مزین کرد. بدینترتیب، تنها تغییرات سرفیس پرو ۷ درمقایسهبا مدل چهار سال پیش، بهاضافهشدن پورت USB Type-C و ارتقای قطعات داخلی آن بازمیگردد. آیا بهروزرسانی مشخصات فنی بهتنهایی میتواند خرید سرفیس پرو ۷ را توجیه کند؟ برای یافتن پاسخی به این پرسش، درادامه با بررسی سرفیس پرو ۷ همراه پرسین کالا باشید.
طراحی
اگر پس از رونمایی سرفیس پرو ۴ در ۶ اکتبر ۲۰۱۵ (۱۴ مهر ۱۳۹۴)، به خوابی عمیق فرو رفته و اکنون بیدار شده باشید، احتمالا یکی از معدود مواردی که شگفتهزدهتان نخواهد کرد، آخرین نسل سرفیس پرو خواهد بود؛ چراکه مایکروسافت پس از گذشت چهار سال، هنوزهم کوچکترین تغییری در زبان طراحی این محصول ایجاد نکرده است. پیشتر گفته میشد در سال ۲۰۱۹، نسخهی بازطراحیشدهی سرفیس پرو از راه خواهد رسید؛ اما برخلاف تمام گمانهزنیها، مایکروسافت تصمیم گرفت برای قراردادن پروژهی Windows on ARM در کانون توجهات، سرفیس پرو ایکس را بهعنوان تبلتی جدید از خانوادهی سرفیس پرو با پردازندهی آرم و طراحی مدرنتر روانهی بازار کند و با معرفی سرفیس پرو ۷ در همان کالبد قدیمی، امیدهایمان را به یأسی عمیق تبدیل کند.
سال گذشته مایکروسافت برای متمایزساختن سرفیس پرو ۶ با نسلهای پیشین، امکان سفارش این دستگاه در رنگ جذاب مشکی مات را نیز مهیا کرد؛ اما امسال از رنگ جدید دیگری خبری نیست و نمای ظاهری سرفیس پرو ۷ از هر حیث با مدل ۲۰۱۸ یکسان است. درحقیقت، بدنهی سه نسل اخیر از تبلت هیبریدی مایکروسافت کوچکترین تفاوتی با یکدیگر ندارند. با نگاهی منصفانه سرفیس پرو هنوزهم از بسیاری جنبهها، دستگاهی مدرن بهحساب میآید و طراحی منحصربهفرد آن را در کمتر محصولی میتوان یافت؛ اما در دورهای که نمایشگرها حاشیهی اطراف خود را کنار میزنند و شرکتهایی همچون اپل، با ترفندهای مختلف ابعاد محصولاتشان را میکاهند، سرفیس پرو دیگر مانند روزهای نخست، تبلتی شگفتانگیز با قابلیت بسیار زیاد نیست و بهاصطلاح Wow Factor ندارد.
از بدنهای خوشساخت از جنس آلیاژ منیزیم و ترکیب سطح تخت و مورب لبهها با انحنای ناچیز کنارهها گرفته تا شیار ایجادشده دورتادور لبههای دستگاه برای خنکسازی و پایهی مستحکم کیکاستند که تا ۱۶۵ درجه بازمیشود و استفاده از تبلت را در شرایط و اشکال مختلف ممکن میکند، همگی ازجملهی ویژگیهای اصلی سرفیس پرو از گذشته تاکنون هستند که در نسل هفتم نیز تکرار شدهاند. ردموندیها ادعا میکنند بهلطف فُرمفکتور خاص سرفیس پرو، از این دستگاه میتوان بهعنوان تبلت و لپتاپ یا ابزاری برای خلق اثر با قلم (Studio Mode) استفاده کرد؛ اما واقعیت آن است که ابعاد ۲۹۲ در ۲۰۱ در ۸/۵ میلیمتری، وزن حدودی ۷۸۰ گرمی و صدالبته نسبت تصویر ۳:۲ نمایشگر، استفاده از سرفیس پرو بهعنوان تبلت را به تجربهای ناآشنا و غیرطبیعی و اندکی آزاردهنده تبدیل میکند. معتقدیم سرفیس پرو در حالت دسکتاپ، بیش از هر زمان دیگری کارایی دارد و از این حیث، آیپد پرو با نسبت تصویر ۴:۳ را «تبلتتر» میدانیم!
قدمت طراحی سرفیس پرو ۷ از نمای مقابل بیشازپیش نمایان میشود. نمایشگر ۱۲/۳ اینچی دستگاه حاشیههای قطوری را دورتادور خود میبیند. فراموش نکنیم تیم طراحی مایکروسافت در دل بدنهی کوچکترِ سرفیس پرو ایکس، نمایشگری ۱۳ اینچی جای دادهاند. بهنظر میرسد مایکروسافت عامدانه و با هدف جلب توجهات بهسمت سرفیس پرو ایکس، بازطراحی تبلت محبوبش را به زمانی دیگر موکول کرده است. ردموندیها میتوانند در سرفیس پروی بعدی با کاهش ضخامت حاشیهها، ضمن بزرگترکردن نمایشگر، از ابعاد فیزیکی دستگاه بکاهند و بدینترتیب، ارگونومی آن را برای ارائهی تجربهای بهتر ارتقا دهند. بدینترتیب، راهکاری نداریم جز اینکه امیدوار باشیم تا سال آینده، تیم پانوس پانای، حاشیههای قطور و نهچندان جذاب سرفیس پرو ۷ را با طراحی کمحاشیه و مدرنی در سرفیس پرو ۸ جایگزین کند.
سال پیش در بررسی سرفیس پرو ۶ از محدودیتهای تعداد مسیرهای PCIe در پردازندههای کیبیلیک و پافشاری مایکروسافت برای استفاده از پورت Mini DisplayPort بهعنوان دلایل اصلی خلأ پورت تاندربولت ۳ در این تبلت یاد کردیم. با وجود آنکه پردازندههای نسل دهمی آیسلیک بهکاررفته در سرفیس پرو ۷ با ۱۶ مسیر PCIe، محدودیت گذشته را مرتفع ساختهاند، بازهم ردموندیها دربارهی پذیرش استاندارد تاندربولت ۳ متقاعد نشدهاند. تصور میکنیم مایکروسافت تجهیز خانوادهی سرفیس به تاندربولت ۳ را به زمان از راهرسیدن USB 4 در اواخر سال ۲۰۲۰ یا اوایل سال ۲۰۲۱ موکول کرده است؛ چراکه اینتل با USB 4 استاندارد تاندربولت را دردسترس همگان قرار خواهد داد. درگاه تاندربولت ۳ بهلطف پهنای باند ۴۰ گیگابیتبرثانیهای خود، قابلیتهای متعددی از کارتهای گرافیک اکسترنال گرفته تا حافظههای پرسرعت و اتصال چند نمایشگر اکسترنال را دراختیار کاربر قرار میدهد؛ قابلیتهایی که برای دستگاهی در فُرمفکتور سرفیس پرو ضروری بهنظر میرسند.
مایکروسافت امسال با حذف درگاه نهچندان محبوب Mini DisplayPort، آن را با درگاه USB 3.1 Type C جایگزین کرده است. همانطورکه اشاره شد، USB-C در سرفیس پرو ۷ از استاندارد تاندربولت ۳ پشتیبانی نمیکند؛ اما بهلطف سازگاری با استانداردهای DisplayPort و Power Delivery، میتوان از آن برای اتصال مانیتور 4K و شارژ دستگاه استفاده کرد. درکنار پورت USB-C، سرفیس پرو ۷ از یک پورت USB 3.0 Type-A درکنار درگاه اختصاصی سرفیس کانکت مایکروسافت، درگاه کارت حافظهی MicroSDXC، درگاه تایپکاور و جک هدفون بهره میبرد. همانند قبل، جک هدفون در قسمت بالایی لبهی سمت چپ سرفیس پرو قرار دارد و اتصال هدفون به آن باعث آویزانماندن سیم هدفون از لبهی دستگاه میشود.
نمایشگر و اسپیکر
اگر سرفیس پرو ۶ را تجربه کرده باشید، با اولین نگاه به نمایشگر سرفیس پرو ۷ تشابه آنها را حس خواهید کرد. پنل ۱۲/۳ اینچی سرفیس پرو ۷ همانند سرفیس پرو ۶ بررسیشدهی ما ساخت الجی فیلیپس است. نمایشگر پیکسلسنس سرفیس پرو ۷ با رزولوشن ۲۷۳۶ در ۱۸۲۴ پیکسل و تراکم ۲۶۷ پیکسل در اینچ تصاویر شارپی ارائه میدهد. کارکردن با نمایشگرهای محصولات خانوادهی سرفیس همیشه لذتبخش بوده؛ اما در روزگاری که پشتیبانی از فضای رنگی گسترده و استفاده از پنلهای OLED رایج شده است، ردموندیها برای بهترینشدن چارهای جز تغییری بنیادی در بخش نمایشگر نخواهند داشت. پنل ۸ بیتی و IPS LCD سرفیس پرو ۷ هنوزهم از استانداردهای HDR پشتیبانی نمیکند و فضای رنگی کاری آن sRGB است.
در آزمون روشنایی ما، سرفیس پرو ۷ با ثبت روشنایی میانگین (برگرفته از چهار ناحیهی نمایشگر) ۳۹۴ نیت عملکرد خوبی داشت. ناگفته نماند سرفیس پرو ۶ نیز در آزمونهای ما به روشنایی ۴۴۰ نیتی رسیده بود که این اختلاف اندکتر از آن است که تفاوتی بین آنها قائل شویم. ناحیهی پایینی نمایشگر با بخش بالایی آن نزدیک به ۵۰ نیت تفاوت روشنایی دارد که امیدوار بودیم باردیگر شاهد آن نباشیم. خوشبختانه روشنایی رنگ مشکی در این نمایشگر تقریبا ۰/۶ نیت است که بهمعنی کنتراست Native عالی ۶۲۵ است. روشنایی دستگاه برای استفاده در فضاهای بازهم رضایتبخش است؛ ولی استفاده از نمایشگر با پوشش براق و بازتاب نور از تبدیل سرفیس پرو ۷ به دستگاهی ایدئال برای محیطهای خارجی مانع شده است.
روشنایی حداقل نیز بهعنوان معیاری برای استفادهی راحتتر در محیطهای تاریک، تنها ۰/۸ نیت است که رقمی عالی محسوب میشود. این رقم در سرفیس پرو ۶ درحدود ۴/۳ نیت بود؛ بنابراین، بهنظر میرسد ردموندیها این مشکل را در نسل جدید حل کردهاند. باتوجهبه لولای نمایشگر و سناریوهای استفادهی متفاوت از دستگاه، زاویهی دید اهمیت بیشتری پیدا میکند که خوشبختانه سرفیس پرو ۷ در آن رضایتبخش عمل میکند.
بحث رنگها را عموما به دو دستهی پوشش رنگی و دقت رنگ تقسیم میکنند. سرفیسها در بخش دوم همواره حرفهای زیادی برای گفتن داشتهاند؛ اما در بخش نخست، نقدهایی به عملکرد مایکروسافت وارد است. در سال ۲۰۱۹، تعداد رایانههای همراهی که به نمایشگرهای OLED و نمایشگرهایی با پشتیبانی فضای گستردهی رنگی بیشتر شده است؛ ازاینرو، انتظار میرود شرکتهای پیشرویی همچون مایکروسافت در استفاده از آنها پیشقدم باشند. نمایشگر سرفیس پرو ۷ تقریبا ۹۸ درصد فضای رنگی sRGB را پوشش میدهد؛ ولی این رقم برای فضای گستردهتری مثل Adobe RGB تقریبا ۷۲/۵ درصد است. حالت Enhanced تأثیر چندانی بر پوشش رنگی نمیگذارد و فعالکردن آن ماهیت رنگها را تغییر نمیدهد.
نمایشگر سرفیس پرو ۷ تعادل مناسبی بین آبی و قرمز و سبز برقرار کرده است و دمای رنگ سفید نسبتا مناسب ۶،۸۷۹ نشاندهندهی توجه مایکروسافت به بحث کالیبراسیون است. رسیدن به دقت رنگ میانگین ۱/۶ و خطای حداکثری ۳/۴ ستودنی است؛ اما همچنان در همان بازهی محصول سال گذشته قرار میگیرد.
مطابق انتظار، سرفیس پرو ۷ در بخش اسپیکر نیز تفاوتی با سرفیس پرو ۶ و سرفیس پرو ۲۰۱۷ ندارد. این تبلت از اسپیکرهای استریویی بهره میبرد که در طرفین نمایشگر جاسازی شدهاند. اسپیکرهای ۱/۶ واتی سرفیس پرو ۷ برای پردازش صدا از Dolby Audio Premium بهره میبرند و بلندی صدای آنها برای اتاقی کوچک کافی بهنظر میرسد. ما در پرسین کالا، از شفافیت صدای سرفیس پرو ۷ نیز راضی بودیم؛ بهطوریکه در بیشترین حجم نیز بهندرت اعوجاج صدا بهگوش میرسید. خروجی صدای سرفیس پرو ۷ رضایتبخش بود؛ اما بههیچوجه نمیتوان آن را با تجربهی شنیداری کمنظیر اسپیکرهای چهارگانهی آیپد پرو ۲۰۱۸ مقایسه کرد. انتظار داریم ردموندیها در نسخهی آتی سرفیس پرو، تجربهی صوتی را ارتقا دهند.
دوربین
ردموندیها در دوربین پشتی و سلفی سرفیس پرو جدید نیز تغییری بهوجود نیاوردهاند. در نمای پشتی سرفیس پرو ۷، حسگر ۸ مگاپیکسلی نقش دوربین اصلی را برعهده دارد و در نمای جلو نیز ماژول ۵ مگاپیکسلی بهعنوان دوربین سلفی عمل میکند. هر دو دوربین سرفیس پرو ۷ قابلیت فیلمبرداری Full HD را نیز دراختیار کاربر قرار میدهند و عملکرد کلی آنها پذیرفتنی است؛ اما دوربینهای بهکاررفته در آیپد پرو را ترجیح میدهیم.
سرفیس پرو ۷ همانند نسلهای پیش از خود، از قابلیت امنیتی Windows Hello برای احراز هویت بایومتریک پشتیبانی و با سرعت زیادی چهرهی کاربر را شناسایی میکند. Instant On نام قابلیت دیگر سرفیس پرو ۷ بهلطف پردازندههای نسل دهمی اینتل است که رفتاری مشابه آیپد و گوشیهای هوشمند را به تبلت ویندوزی مایکروسافت میبخشد؛ بهگونهای که حتی اگر دستگاه تا ۷۲ ساعت نیز در حالت Sleep باشد، با فشردن کلید پاور یا کنارزدن کاور، در کمتر از سهچهار ثانیه، کاربر را به دسکتاپ هدایت خواهد کرد.
نکتهی مهم دربارهی قابلیت Instant On، تأثیر اندک آن بر میزان مصرف باتری است. بهصورت تقریبی در حالت Sleep، از شبهنگام تا طلوع آفتاب حدود سهچهار درصد از شارژ باتری سرفیس کم میشود، درعوض، کاربران سرفیس پرو دیگر با هربار کنارزدن تایپکاور، چندین ۱۰ ثانیه در انتظار آماده به کار شدن دستگاهشان نخواهند بود. توجه کنید Instant On تنظیمات خاصی ندارد و سرفیس پرو همواره از آن بهره میبرد. بهاعتقاد نگارنده، Instant On یکی از مهمترین ویژگیهای سرفیس پرو ۷ بهحساب میآید و میتواند نوع نگاه افراد به این تبلت ویندوزی را دگرگون سازد.
صفحهکلید و ترکپد
برای دستگاهی که شرکت سازنده آن را لپتاپ میداند، وجود صفحهکلید و ترکپد حیاتی است؛ اما مایکروسافت صفحهکلید سرفیس پرو موسوم به Type Cover را بهصورت جداگانه با برچسب قیمتی ۱۲۹/۹۹ و ۱۵۹/۹۹ دلار (نسخهی Signature با پوشش آلکانترا) میفروشد. فروش جداگانهی کیبورد با هدف ارزان نگهداشتن قیمت پایهی خود سرفیس پرو بوده است و جنبهای روانی دارد؛ درحالیکه باتوجهبه ماهیت ویندوز ۱۰ و تجربهی نهچندان خوشایندی که در حالت لمسی ارائه میدهد، کاربران سرفیس پرو بیشک باید همراهبا دستگاه خود تایپکاور را نیز بخرند. تایپکاور سرفیس پرو ۷ تفاوتی با نسلهای گذشته ندارد و صرفا اکنون در رنگ قرمز نیز بهفروش میرسد.
تایپکاور بهصورت مغناطیسی و ازطریق درگاهی اختصاصی به سرفیس پرو متصل میشود. این صفحهکلید نواری مغناطیسی نیز در بخش بالاییاش دارد تا کاربر بهدلخواه خود از Type Cover در حالت کاملا مسطح یا با اندکی زاویه درمقایسهبا سطح افقی (ازطریق اتصال نوار یادشده به حاشیهی پایین نمایشگر) استفاده کند. عمق کلیدها و بازخورد آنها بسیار عالی بهنظر میرسد و تجربهی تایپ با آنها حس بسیار خوشایندی بههمراه دارد. اتصال مغناطیسی قدرتمند تایپکاور درکنار استحکام کیکاستند و آزادی حرکت ۱۷۵ درجهایاش باعث میشود در هر فُرمی، از پشتمیزنشستن گرفته تا تکیهدادن و درازکشیدن، با کیبورد تایپ کرد؛ البته بدیهی است تجربهی تایپ در سطح لپتاپهای عادی نخواهد بود.
اندکی پایینتر از کلیدها، ترکپد تایپکاور مشاهده میشود. این ترکپد عریض درمقایسهبا ترکپد وسیع مکبوک پرو ارتفاع کمتری دارد. پوشش شیشهای ترکپد تایپکاور تجربهی رضایتبخشی برای کاربر بهارمغان میآورد و بهلطف درایور پرسیژن مایکروسافت، بازخورد و دقت آن کمنظیر است. اگرچه ترکپد محصولات سرفیس جزو بهترینهای دنیای ویندوز بهشمار میآید، ترکپد فورستاچ مکبوک پرو همچنان مقام نخست را در بین تمام لپتاپها دراختیار دارد.
سیستمعامل
ردموندیها چندین سال است که در تکاپو برای بدلساختن ویندوز به پلتفرمی ایدئال در عصر Post PC هستند. از عرضهی دستگاههایی موسوم به Tablet PC با سیستمعامل بهینهشدهی XP در سال ۲۰۰۲ تا تمرکز بر تجربهی لمسی با سیستمعامل ناموفق ویندوز ۸ در سال ۲۰۱۳ و تسخیر مجدد قلب کاربران قدیمی در سال ۲۰۱۵ با ویندوز ۱۰، ازجمله تلاشهای مایکروسافت بهحساب میآید؛ اما هنوزهم در سال ۲۰۱۹، میتوان دوگانگی و تناقض را در جایجای سیستمعامل ویندوز ۱۰ حس کرد.
مایکروسافت تمامی نسخههای سرفیس پرو را با سیستمعامل ویندوز ۱۰ هوم دراختیار کاربران عادی قرار میدهد و اکنون میتوان نسخهی ۱۹۰۹ ویندوز ۱۰ موسوم به بهروزرسانی نوامبر را روی آن نصب کرد. این بهروزرسانی تغییراتی بسیار جزئی را دربردارد و بیشتر با هدف بهبود عملکرد کلی سیستمعامل و رفع باگها منتشر شده است. ازجمله ویژگیهای مهم بهروزرسانی نوامبر میتوان به امکان جستوجوی آنلاین در فایل اکسپلورر و ایجاد رویداد تقویم بهصورت مستقیم از تسکبار اشاره کرد.
پس از گذشت چهار سال از زمان انتشار نخستین نسخهی ویندوز ۱۰، هنوزهم این سیستمعامل گزینهای ایدئال برای استفاده در حالت تبلت (Tablet mode) نیست. بسیاری از محیطهای سیستمعامل، مانند فایل اکسپلورر، برای کاربری لمسی بهینه نشدهاند و هنوزهم حین کار با بخش تنظیمات، گاهی اوقات به محیط کلاسیک کنترلپنل منتقل میشوید و استفاده از نرمافزارهای دسکتاپ درکنار اپلیکیشنهای مدرن نیز تجربهای نهچندان خوشایند بهارمغان میآورد. درکنار آنچه گفته شد، ناپیوستگی بین انیمیشنهای مختلف در حالت تبلت و تجربهی ناخوشایند نرمافزارهای قدیمی دسکتاپ در حالت لمسی، باگهای متعدد صفحهکلید مجازی ویندوز و افت فریم حین اجرای انیمیشنهای رابط کاربری از دیگر اشکالات این سیستمعامل است.
مایکروسافت امسال درکنار چندین محصول سختافزاری، ویندوز ۱۰ ایکس را رونمایی کرد؛ نسخهای از ویندوز ۱۰ که برای دستگاههایی با نمایشگر دوگانه بهینهسازی شده و طبیعتا با دستورهای لمسی بیشتر سازگار است. مایکروسافت ویندوز ۱۰ ایکس را با دستگاه موردانتظار سرفیس نئو بهنمایش گذاشت و اعلام کرد این نسخه بهصورت بهروزرسانی دردسترس کاربران نسخهی عادی ویندوز ۱۰ قرار نخواهد گرفت؛ بلکه دستگاههای مبتنیبر نسخهی جدید ویندوز در سال ۲۰۲۰ از راه خواهند رسید. مدتی پیش براساس اسناد داخلی فاششده، پی بردیم مایکروسافت ویندوز ۱۰ ایکس برای لپتاپها و تبلتهای آینده نیز در نظر دارد، حال باید دید چه سرنوشتی درانتظار سرفیس پرو ۸ خواهد بود.
بازده و عملکرد
اصلیترین وجه تمایز بین سرفیس پرو ۶ و ۷ به قلب تپندهی آنها بازمیگردد. مایکروسافت سال گذشته از رقبای خود عقب ماند و بهجای بهکارگیری پردازندههای سری ویسکیلیک یا کافیلیک، سرفیس پرو ۶ را با خانوادهی قدیمیترِ کیبیلیک ریفرش معرفی کرد؛ اما امسال سران ردموند پابهپای شرکای تجاریشان گام برداشته و حتی از اپل نیز پیشی گرفتهاند. سرفیس پرو ۷ از نخستین پردازندههای ۱۰ نانومتری اینتل موسوم به آیسلیک با واحد پردازش گرافیکی قدرتمند Iris Plus و وایفای ۶ و معماری جدید CPU قدرت میگیرد.
اینتل با آیسلیک نخستینبار در مدتی طولانی، بهصورت همزمان فرایند تولید و ریزمعماری پردازندههای خود را در مقیاسی وسیع ارتقا داد. این شرکت مهمترین ویژگیهای خانوادهی موبایل آیسلیک را یادگیری الگوی استفادهی کاربر از کامپیوتر بهلطف مجموعهی دستورالعملهای داخلی هوش مصنوعی، سازگاری با استاندارد وایفای ۶، یکپارچگی با تاندربولت ۳، گرافیک توانمند با پشتیبانی از 4K HDR و CPU و GPU با معماری جدید میداند.
ردموندیها بهموجب جایگزینی ویندوز ۱۰ پرو با نسخهی هوم، نسخهی پایهی سرفیس پرو ۶ را با رم ۸ گیگابایتی و پردازندهی Core i5 روانهی بازار کردند؛ اما امسال در کمال تعجب، ضمن استفاده از سیستمعامل ویندوز ۱۰ هوم، ضعیفترین نسخهی سرفیس پرو ۷ را با رم چهارگیگابایتی و پردازندهی Core i3 میفروشند. نسخههای دیگر سرفیس پرو ۷ از پردازندههای Core i5 و Core i7 بهره میبرند و مایکروسافت توان طراحی ۱۵ واتی را برای تمامی نسخهها برگزیده است؛ درحالیکه مدلهای i5 و i7 از توان طراحی ۲۵ واتی نیز پشتیبانی میکنند.
براساس اطلاعات موجود در جدول بالا، پردازندههای آیسلیک درمقایسهبا خانوادهی کیبیلیک ریفرش فرکانس پایه و بیشینهی کمتری دارند؛ اما معماری بهبودیافته و فرایند تولید ۱۰ نانومتری آنها میتواند درنهایت به بهبود عملکرد منجر شود. بیشک مهمترین تغییر پردازندههای خانوادهی آیسلیک به بهرهگیری آنها از واحد پردازش گرافیکی Gen 11 بازمیگردد. در نسل دهم از حافظهی eDRAM برای GPU خبری نیست؛ اما درعوض، معماری عریضتر و سه مگابایت کش L3 اختصاصی در مجاورت GPU تدارک دیده شده است.
اینتل در نامگذاری نسل دهم حرف U و Y را کنار گذاشته است و درعوض، از ترکیب اعداد و حرف G برای نمایش قدرت GPU و توان طراحی گرمایی استفاده میکند. بدینترتیب در خانوادهی آیسلیک سری U، پردازندهی Core i7-1068G7 از قدرتمندترین گرافیک (G7) و بیشترین توان طراحی گرمایی (عدد 8) و پردازندهی Core i3-1005G1 از ضعیفترین گرافیک (G1) و کمترین توان طراحی گرمایی (عدد 5) قدرت میگیرد. گرافیکهای G1 و G4 و G7 بهترتیب از ۳۲ و ۴۸ و ۶۴ واحد محاسباتی (EU) بهره میبرند.
اینتل سه نوع پردازندهی Core i5 را از خانوادهی آیسلیک سری U با هر سه گرافیک یادشده عرضه میکند؛ اما ردموندیها نسخهی میانی با گرافیک G4 و ۴۸ واحد محاسباتی را برای سرفیس پرو ۷ انتخاب کردهاند. درکنار پردازندههای یادشده، تبلت جدید مایکروسافت با رمهای سریع و کممصرف ۴ یا ۸ یا ۱۶ گیگابایتی LPDDR4X و حافظههای ذخیرهسازی ۱۲۸، ۲۵۶، ۵۱۲ گیگابایتی و یک ترابایتی SSD با رابط PCIe NVMe فروخته میشود.
ما نسخهی Core i5 سرفیس پرو ۷ با ۸ گیگابایت رم و حافظهی ذخیرهسازی ۲۵۶ گیگابایتی را برای بررسی دراختیار داشتیم. بررسیهای ما نشان میدهد اکنون نرخ خواندن ترتیبی در حافظهی ذخیرهسازی سرفیس پرو حدود ۳۰ بهبود یافته؛ اما نرخ نوشتن ترتیبی در آن بدون تغییر مانده است. حافظهی ذخیرهسازی سرفیس پرو ۷ بهترین عملکرد بازار را ندارد؛ اما میتوان آن را برای عموم کاربران کافی دانست.
برای ارزیابی عملکرد و بازدهی سرفیس پرو ۷، ابتدا بنچمارکهای نرمافزاری را روی آن اجرا میکنیم تا دیدی ابتدایی از قدرت خام این دستگاه داشته باشیم. نرمافزارهای GFXBench و 3DMark توان پردازش گرافیکی و نرمافزارهای GeekBench و CineBench قدرت CPU را میسنجند و درنهایت، نرمافزارهای PCMark 8 و PCMark 10 کاربریهای روزمره مانند وبگردی و ویرایش اسناد را شبیهسازی میکنند.
اگر نتیجهی عجیب GeekBench OpenCL را کنار بگذاریم، تقریبا در تمامی آزمونهای نرمافزاری پردازندهی نسل دهمی سرفیس پرو ۷ با اختلافی چشمگیر آن را از نسل گذشته پیش میاندازد. باتوجهبه جدول بالا، سرفیس پرو ۷ با وجود کاهش ۵۰۰ مگاهرتزی فرکانس پایهی پردازنده درمقایسهبا نسل قبل، بهترتیب افزایش حدود ۲۵ و ۲۷ درصد در آزمونهای تک و چندهستهای گیکبنچ تجربه میکند. آزمونهای PCMark 8 و PCMark 10 نیز نشان میدهند سرفیس پرو ۷ در کاربریهای روزمره نیز، عملکرد بهتری درمقایسهبا سرفیس پرو ۶ بهنمایش میگذارد.
در آزمونهای گرافیکی 3DMark با محوریت DirectX 11 و آزمون GFXBench مبتنیبر DirectX 12، سرفیس پرو ۷ حداقل ۲۷ درصد بهبود درمقایسهبا سرفیس پرو ۶ با پردازندهی نسل هشتمی Core i5 تجربه میکند و در آزمون OpenGL در بنچمارک CineBench، شاهد بهبودی ۱۴ درصدی هستیم. طبیعتا نمیتوان از دستگاهی با مشخصات فنی سرفیس پرو ۷ انتظار اجرای بازی داشت. درضمن، خلأ درگاه تاندربولت ۳ نیز امکان استفاده از کارتهای گرافیک اکسترنال را ازبین میبرد.
مایکروسافت همانند گذشته، در نسل هفتم سرفیس پرو نیز نسخهی Core i5 را بدون سیستم خنککنندهی اکتیو عرضه میکند. بدینترتیب، درون این نسخه از فن خنککننده خبری نیست؛ بنابراین، پایش عملکرد تبلت جدید ردموندیها زیربار پردازشی مداوم و افزایش دمای دستگاه جالب خواهد بود. پرسین کالا در آزمایش استرس لپتاپها و دستگاهی هیبریدی با سیستمعامل دسکتاپ، برای شبیهسازی چنین وضعیتی بنچمارک CineBench را ۲۰ بار بهصورت مداوم اجرا میکند.
فرکانس کاری پردازندهی سرفیس پرو ۷ در آزمون ۲۰ مرحلهای ما تقریبا همواره ۴۰۰ مگاهرتز بیشتر از فرکانس ۱/۱۰ گیگاهرتزی پایهی Core i5-1035G4 باقی میماند؛ اما با هدف حفظ دمای پردازنده درحدود ۶۵ درجهی سلسیوس، بهجز چند ثانیهی ابتدایی، توان پردازنده همواره در همسایگی ۱۵ وات و مقادیر کمتر نوسان دارد. مهندسان ردموندی برای معقول نگهداشتن دما، عملکرد را محدود کردهاند. این موضوع را از میانگین امتیازات سرفیس پرو ۷ در آزمون CineBench نیز میتوان دید. تبلت جدید مایکروسافت در آزمون استرس پرسین کالا، بهصورت میانگین حدود ۱۳ درصد بدتر از نسل گذشته عمل میکند.
باتری
از دستگاهی مانند سرفیس پرو که ترکیبی از تجربهی تبلت و لپتاپ را دراختیار کاربر میگذارد، انتظار داریم بهترینهای هر دو فُرمفکتور را بهچالش بکشد و یکی از مهمترین شاخصههای مهم برای نیل به چنین هدفی، شارژدهی مناسب باتری است. مهندسان مایکروسافت امسال در کمال تعجب، از باتری کوچکتری با ظرفیت ۴۳/۲ واتساعت (دربرابر ۴۵ واتساعت سرفیس پرو ۶) در دل سرفیس پرو ۷ استفاده کردهاند. حال باید دید آیا لیتوگرافی ۱۰ نانومتری پردازنده به مصرف بهینهی باتری منجر خواهد شد یا خیر.
براساس ادعای مایکروسافت، سرفیس پرو ۷ میتواند تا ۱۰/۵ ساعت استفادهی عادی کاربر را همراهی کند. برای بررسی ادعای ردموندیها و ارزیابی عملکرد باتری دستگاه، آزمونهای متداول پرسین کالا را روی آن اجرا میکنیم. در گام نخست، با قطع صدا و اتصالات بیسیم درکنار تنظیم روشنایی نمایشگر روی ۲۰۰ نیت و حالت مصرف انرژی روی Power mode یا Better Battery، ویدئویی با وضوح HD را بهصورت مداوم روی سرفیس پرو ۷ پخش کردیم. در این حالت، سرفیس پرو ۷ بهمدت ۱۰ ساعت دوام آورد که با نسل گذشته تفاوت اندکی دارد.
در گام بعدی، نوبت به نرمافزار Battery Eater میرسد که با زیرفشار قراردادن همزمان CPU و GPU باتری را محک بزند. در این آزمون با تکرار وضعیت آزمون قبلی، تبلت هیبریدی جدید مایکروسافت ۱۸۵ دقیقه شارژدهی داشت که حدود ۳۳ درصد بهبود را درمقایسهبا سرفیس پرو ۶ نشان میدهد؛ بهبودی که احتمالا بهلطف لیتوگرافی ۱۰ نانومتری پردازنده بهدست آمده است. درنهایت، برای ارزیابی شارژدهی در پردازشهای گرافیکی سنگین، آزمون باتری ۳۰ مرحلهای Manhattan 3.1 را درحالی اجرا کردیم که روشنایی نمایشگر روی ۲۰۰ نیت تنظیم شده بود و اسلایدر مدیریت انرژی ویندوز روی حالت Better Performance قرار داشت.
سرفیس پرو ۷ با حداقل ۱۴۱۱/۳۲ فریم پردازششده، ۴۸ درصد بهتر از سرفیس پرو ۶ عمل میکند؛ اما با ثبت عمر باتری ۱۲۳/۷۹ دقیقهای، عملکردی همسطح با گذشته دارد. در حالت کلی، نسل هفتم سرفیس پرو حین بررسی پرسین کالا و درحالیکه اسلایدر مصرف انرژی و روشنایی دستگاه بهترتیب روی Power mode و ۷۰ درصد تنظیم شده بود، در استفادههایی مانند وبگردی، تماشای ویدئو، ویرایش اسناد و استریم موسیقی (با هدفون)، تا هشت ساعت شارژدهی داشت که معادل یک روز کاری است.
پشتیبانی از شارژ سریع ازطریق درگاه اختصاصی و البته قدیمی سرفیس کانکت، یکی دیگر از ویژگیهای مهم سرفیس پرو ۷ بهحساب میآید. تبلت جدید مایکروسافت ظرف یک ساعت معادل ۸۰ درصد شارژ میشود و برای شارژ کامل به حدود یک ساعت و ۴۰ دقیقه زمان نیاز دارد. امکان شارژ سرفیس پرو ۷ ازطریق پورت USB Type-C نیز وجود دارد.
جمعبندی
زمانی سرفیس پرو نوآوری و توان مهندسی مایکروسافت را به رقبا دیکته میکرد؛ اما در عصری که شرکتها با درپیشگرفتن راهکارهای گوناگون بهدنبال باریکتر و سبکتر و کمحاشیهتر کردن محصولات خود هستند، سرفیس پرو در بهترین حالت، صرفا محصولی خوشساخت است. ردموندیها برای قرارگرفتن در فهرست خرید کاربران، باید در زبان طراحی سرفیس پرو بازنگری کنند. با گذر از کهنگی زبان طراحی به سختافزار سرفیس پرو ۷ میرسیم؛ جاییکه تبلت هیبریدی مایکروسافت بیشترین تغییرات را بهخود میبیند. بهرهگیری نسل هفتم سرفیس پرو از پردازندههای ۱۰ نانومتری اینتل، پشتیبانی از وایفای ۶ و البته بهرهگیری آن از USB-C را به فال نیک میگیریم؛ هرچند همچنان باید به انتظار اضافهشدن تاندربولت ۳ به خانوادهی سرفیس باشیم.
با تمام نقدهایی که به طراحی سرفیس پرو داریم، این دستگاه هنوزهم بهترین تبلت ویندوزی هیبریدی بازار بهشمار میآید. ساختار مستحکم کیکاستند با لولای ۱۷۵ درجهای درکنار تجربهی بسیار رضایتبخشی که تایپ کاور بهارمغان میآورد، سرفیس پرو را به محصولی منحصربهفرد تبدیل میکند. نگارنده تصور میکند مشکل اصلی سرفیس پرو، نه نقصهای سختافزاری و ظاهری، بلکه ناکارآمدی سیستمعامل در فضای لمسی است. سرفیس پرو ۷ لازمههای تبدیل به تبلتی کارآمد را دارد؛ اما بهموجب محدودیتهای ویندوز، تنها در حالت دسکتاپ و با اتصال تایپکاور بهترین کارایی را بهنمایش میگذارد. حال باید دید سال آینده، بلندپروازیهای مایکروسافت با سیستمعامل جدید ویندوز ۱۰ ایکس برای کاربریهای لمسی به چه نتیجهای میانجامد.