سرفیس لپتاپ استودیو تلاش مایکروسافت برای رفع محدودیتهایی است که طراحی منحصربهفرد سرفیسبوک بهوجود آورده بود. با بررسی سرفیس لپ تاپ استودیو همراه پرسین کالاباشید.
بیشاز ۶ سال از روزی میگذرد که پانوس پانای روی صحنه آمد و با جدا کردن صفحهنمایش سرفیسبوک از پایهاش، نگاهها را به این لپتاپ منحصربهفرد خیره کرد؛ مکانیزم لولای جداییپذیر، جاسازی بخشی از قطعات زیر کیبورد و بخشی دیگر در پسِ نمایشگر و بدنهای گونیایی از جنس آلیاژ منیزیوم ترکیبی نبود که مشابهش را در محصول دیگری دیده باشیم.
سرفیسبوک با تمام ابهت و جذابیتش، چند ایراد اساسی داشت که متأسفانه تیم مهندسی سرفیس هرگز موفق به حلشان نشد؛ بهعنوان مثال، قرارگیری مادربرد و بسیاری از قطعات دیگر در پشت نمایشگر، بر وزن نیمهی بالایی افزوده بود و باعث لنگر انداختن نمایشگر میشد؛ از سوی دیگر، همین طراحی به مایکروسافت اجازه نمیداد تا پردازندهی قدرتمندی را در سرفیسبوک استفاده کند؛ چراکه حرارت تولیدی، باعث آسیبخوردن نمایشگر میشد.
محدودیتهای متعددی که زبان طراحی منحصربهفرد سرفیسبوک ایجاد میکرد، سرانجام مایکروسافت را وادار کرد تا ایدهی لپتاپ هیبریدی قدرتمند را بهگونهای دیگر به سرانجام برساند و بدینترتیب سرفیس لپ تاپ استودیو متولد شد.
در ادامه با بررسی سرفیس لپتاپ استودیو همراه پرسین کالا باشید تا قدرتمندترین لپ تاپ مایکروسافت را زیر ذرهبین قرار دهیم و عملکرد آن دربرابر بهترینها را نشان دهیم.
طراحی و کیفیت ساخت سرفیس لپ تاپ استودیو
سرفیس لپتاپ استودیو از نمای دور تفاوتی با لپتاپهای پریمیوم ندارد؛ حتی از نزدیک و نمای جلو میتوان شباهتهایی با مکبوک پرو ۱۳ اینچی اپل یافت؛ اما هنگامیکه نگاهتان به طراحی پلهای زیرین دستگاه و شیار موجود در میانهی درِ لپتاپ دوخته میشود، پی میبرید که با لپتاپی خاص از مایکروسافت طرف هستید.
بیشک خاصترین ویژگی سرفیس لپتاپ استودیو به مکانیزم لولای دوگانهاش بازمیگردد؛ این مکانیزم بهخودی خود، دستاورد جدیدی نیست و پیشتر لپتاپهایی نظیر Vaio Flip سونی و ConceptD7 Ezel Pro ایسر از آن بهره میبردهاند؛ اما طراحان مایکروسافت ظریفتر و کارآمدتر از شرکتهای دیگر، مکانیزم دوگانهی سرفیس لپتاپ استودیو را پیاده کردهاند.
پایهی سرفیس لپتاپ استودیو طراحی پلهای عجیبی دارد؛ یکی از پلهها کیبورد و درگاهها را در دل خود دارد و پلهی دوم با مساحت کمتر از پلهی بالایی، از قطعات و سیستم خنککنندهی سرفیس میزبانی میکند؛ گویی بهصورت تماموقت، کولپد کوچکی زیرِ لپتاپ متصل باشد. این طراحی پلهای باعث شده است تا سرفیس لپتاپ استودیوی ۱۴٫۴ اینچی از مکبوک پرو ۱۴ اینچی ۳٫۴۴ میلیمتر ضخیمتر و ۲۰۰ گرم سنگینتر باشد.
مایکروسافت از طراحی پلهای پایه برای جای دادن قلم استفاده میکند؛ سرفیس لپتاپ استودیو از قلم Slim Pen 2 پشتیبانی میکند، این قلم بهصورت مغناطیسی روی سطح پلهای قسمت زیرین لپتاپ متصل شده و در همانجا بهصورت بیسیم شارژ میشود؛ متأسفانه ما قلم را برای بررسی دراختیار نداشتیم و نمیتوانیم دربارهی مکانیزم اتصال مغناطیسی و عملکرد آن اظهار نظری کنیم.
سرفیس لپتاپ استودیو از سیستم خنککنندهی متفاوتی نیز بهره میبرد؛ برخلاف بسیاری از لپتاپها که جریان هوای خنک را از بخش انتهایی لبههای کناری میگیرند و هوای داغ را از لبهی پشتی به بیرون هدایت میکنند، لپتاپ گرانقیمت مایکروسافت هوای خنک را پشت دریافت کرده و هوای داغ را از بخش جلویی لبههای کناری و نزدیک محل استراحت دست، خارج میکند.
مایکروسافت بهمدد لولای موجود در میانهی درِ لپتاپ، سه حالت مختلف Laptop و Stage و Studio را دراختیار کاربر سرفیس لپتاپ استودیو میگذارد که در ادامه بهصورت کوتاه با هرکدام آشنا خواهیم شد. ردموندیها زمان زیادی را صرف مهندسی مکانیزم لولای دوم کردهاند تا با جلوگیری از زمختی بدنهی دستگاه، سرفیس لپتاپ استودیو را تا جای ممکن، با ظاهری مشابهِ لپتاپهای پریمیوم و عادی دیگر طراحی کنند.
با فشار اندکی به لبههای نیمهی بالایی نمایشگر، پنل شروع به چرخش میکند؛ در این وضعیت متوجه بافتی پارچهای خواهید شد که نیمهی پایینی و قطعات لولا را پوشانده است! شما میتوانید لبهی پایینی پنل را بهصورت مغناطیسی به پایه متصل کنید و به حالت Stage دست یابید. در حالت Stage، نمایشگر جلوتر میآید، کیبورد زیر پنل پنهان میشود و صرفاً ترکپد در دسترستان میماند؛ مایکروسافت حالت Stage را برای کاربریهایی همچون بازی یا تماشای فیلم توصیه میکند.
اگر پنل را به سمت خود بکشید و آن را روی پایه بخوابانید، به حالت Studio دست مییابید؛ همانطور که از نام حالت Studio برمیآید، در این حالت، صفحهنمایش ۱۴٫۴ اینچی سرفیس لپتاپ استودیو با زاویهای اندکی نسبت به سطح لپتاپ، شرایط را برای انجام کارهای گرافیکی و طراحی مهیا میکند. در حالت Sudio، با نگاهی به کنارههای سرفیس لپتاپ استودیو و تکههایی از بدنه که روی هم قرار گرفتهاند، بهخوبی مشقت مهندسان تیم سرفیس در رسیدن به مکانیزم لولای دوگانه را حس خواهید کرد!
طراحان ردموند، سرفیس لپتاپ استودیو را با گوشههای گرد و سطوح تخت طراحی کردهاند تا ضمن ادای احترام به زبان طراحی گونیایی خانوادهی سرفیس، به استقبال زبان طراحی مدرن ویندوز ۱۱ نیز رفته باشند؛ حتی گوشههای نمایشگر سرفیس لپتاپ استودیو نیز با انحنایی مشابه گوشههای بدنه، گِرد شدهاند تا دستگاه حالوهوای مدرنتری به خود بگیرد.
برخلاف سرفیس بوک ۱۳ و ۱۵ اینچی، سرفیس لپتاپ استودیو تنها در یک مدل با نمایشگر ۱۴٫۴ اینچی بهفروش میرسد. حاشیههای اطراف نمایشگر نسبت به گذشته باریکتر شدهاند؛ اما مطابق استاندارد لپتاپهای ۲۰۲۲ و در مقایسه با رقبایی همچون XPS و مکبوک پرو، ضخیم هستند.
بدنهی سرفیس لپتاپ استودیو با ترکیبی از منیزیوم و آلومینیوم ساخته شده و بسیار باکیفیت است. دستگاه ساختار محکمی دارد و لمس پوشش مات آن حس فوقالعادهای را انتقال میدهد. مایکروسافت لپتاپ گرانقیمت خود را درست مانند سرفیس بوک تنها در رنگ نقرهای بهفروش میرساند.
کیبورد، ترک پد و درگاههای سرفیس لپ تاپ استودیو
کیبورد و ترکپد سرفیس لپتاپ استودیو تجربهی کمنظیری رقم میزنند. چینش، فاصلهی کلیدها، عمق حرکتیشان، کیفیت ساخت کلاهک کلیدها و تقعر اندک روی سطحشان، همگی دست به دست هم میدهند تا خیلی سریع به تایپکردن با سرفیس لپتاپ استودیو عادت کنید و هنگام دِلکندن از آن دچار عذاب شوید! شاید بتوان مهمترین نقاط ضعف کیبورد سرفیس لپتاپ استودیو را فقدان کلیدهای مدیا و کلید Ctrl سمت راست دانست.
در سالهای گذشته، همواره ترکپد هپتیکی و وسیع مکبوکهای اپل را ستایش کردهایم؛ اکنون نوبت به مایکروسافت رسیده است تا با ایدهای مشابه، تجربهی ترکپد در دنیای ویندوز را چند سر و گردن ارتقا دهد. ترکپد سرفیس لپتاپ به وسعت ترکپدهای غولآسای مکبوک پرو نیست؛ اما ابعاد بسیار مطلوبی دارد و با بهرهگیری از موتور ارتعاش خطی، اجازه میدهد تا تمام سطحش کلیکپذیر باشد؛ بدون آنکه اصلاً کلیدی زیر ترکپد وجود داشته باشد.
تجربه تایپ و ترکپد در یک کلام عالی است
پوشش شیشهای ترکپد سرفیس لپتاپ استودیو اصطکاک اندکی دارد؛ بهطوری که انگشت بهراحتی روی آن جابهجا میشود، اجرای ژستهای حرکتی ویندوز و رهگیری حرکت انگشت به بهترین شکل صورت میگیرد، از سوی دیگر از منوی تنظیمات ویندوز، میتوان شدت ارتعاش موتور هپتیکی را بهاندازهی دلخواه تنظیم کرد.
وضعیت درگاههای سرفیس لپتاپ استودیو هم خوشحالکننده است، هم ناراحتکننده؛ مایکروسافت آنقدر روی استفاده از USB Type-A پافشاری کرد که حذفشدن این درگاه باعث تعجمان میشود؛ اما از طرف دیگر، اضافهشدن پشتیبانی استاندارد Thunderbolt 4 کمی شرایط را بهبود میدهد.
سرفیس لپتاپ استودیو اکنون از دو درگاه USB 4.0 Type-C با پشتیبانی از Thunderbolt 4 بهره میبرد، این درگاهها علاوهبر آنکه با پهنای باند ۴۰ گیگابیتبرثانیهایشان امکان اتصال گرافیک اکسترنال و حافظههای پرسرعت به سرفیس را فراهم میآورند، قابلیت انتقال توان و سیگنال تصویر را نیز دارند.
در کنار درگاههای تاندربولت، جک ۳٫۵ میلیمتری هدفون و درگاه مغناطیسی سرفیس کانکت بهچشم میخورد که از مورد دوم میتوان برای شارژ دستگاه یا اتصال هاب استفاده کرد. متأسفانه دیگر از درگاه کارت حافظه خبری نیست؛ ایکاش مایکروسافت بهجای هدر دادن مسیر PCIe با درگاه سرفیس کانکت، از این مسیر برای درگاههای کاربردیتری مانند USB-A یا درگاه کارت حافظه بهره میبرد.
سرفیس لپتاپ استودیو از وبکم کارآمدی با قابلیت فیلمبرداری 1080p، ماژول Wi-Fi 6، بلوتوث 5.1 و ماژول تشخیص چهرهی Windows Hello بهره میبرد؛ اما متأسفانه از حسگر اثرانگشت خبری نیست.
صفحهنمایش و اسپیکر سرفیس لپ تاپ استودیو
مایکروسافت نمایشگر ۱۴٫۴ اینچی سرفیس لپتاپ استودیو را PixelSense Flow مینامد که در آن، واژهی Flow به پشتیبانی صفحهنمایش از نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز اشاره دارد. نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتزی همانند آنچه در بررسی سرفیس پرو ۸ نیز گفتیم، علاوهبر آنکه تجربهی استفاده از قلم را ارتقا میدهد، اجرای انیمیشنهای ویندوز و مواردی همچون اسکرول در مرورگر را بسیار نرمتر و روانتر میکند؛ البته امکان بازگشت به نرخ ۶۰ هرتز نیز وجود دارد.
امیدوار بودیم که مایکروسافت در نسل جدید سرفیس بوک، برای دستیابی به عمق رنگ بیشتر و کنتراست بالاتر به استفاده از پنلهای OLED یا Mini LED گرایش پیدا کند؛ اما در نهایت چنین نشد. سرفیس لپتاپ استودیو از پنل IPS LCD عادی و بدون سیستم نورپردازی پیشرفتهای در پسزمینه بهره میبرد و براساس بررسیهای پرسین کالا به روشنایی حداکثری ۴۲۳٫۲ نیت میرسد که عدد بسیار خوبی بهحساب میآید؛ اما با توجه به پوشش براق پنل، شاید به افت خوانایی در محیطهای روشن بینجامد.
نمایشگر ۱۲۰ هرتز، لذت جابهجایی در منوهای ویندوز رو دوچندان میکند
پنل سرفیس لپتاپ استودیو بهدست شرکت شارپ تولید میشود، ۸ بیتی است و میتواند ۱۶ میلیون رنگ را بهنمایش بگذارد. این پنل با وضوح ۱۶۰۰ × ۲۴۰۰ پیکسل و نسبت تصویر مرتفع ۳:۲، تراکم ۲۰۱ پیکسلبراینچ را ارائه میدهد که در مقایسه با تراکم ۲۶۰ پیکسلبراینچی سرفیس بوک ۳ بهنوعی پسرفت محسوب میشود؛ اما کماکان تجربهی بصری بسیار خوبی را به ارمغان میآورد؛ حتی با نگاه از نزدیک هم بهسختی میتوان پیکسلها را از هم تفکیک کرد.
درحالیکه شرکتهایی مثل اپل، دل و ایسوس در لپتاپهای پریمیوم خود فضای رنگی وسیع DCI P3 را هدف قرار میدهند، مایکروسافت با گرانقیمتترین لپتاپ خود نیز از فضای رنگی محدودترِ sRGB پشتیبانی میکند. سرفیس لپتاپ استودیو دو پروفایل رنگی SRGB و Vivid (حالت پیشفرض) دارد که مورد اول، رنگهای بسیار دقیقی را با تمایل جزئی به سردی تولید میکند؛ اما مورد دوم بهبهای مقداری افزایش خطا، کمی رنگها را زندهتر بهنمایش میگذارد.
نمایشگر چشمنواز است؛ اما بهترین نیست
بهگفتهی مایکروسافت، سرفیس لپتاپ استودیو از محتوای HDR با استاندارد Dolby Vision پشتیبانی میکند؛ اما دقت کنید که برای داشتن تجربهی حقیقی HDR، به پنلی ۱۰ بیتی با پوشش کامل فضای DCI P3 و روشنایی بیشاز ۱۰۰۰ نیت نیاز دارید؛ درحالیکه پنل سرفیس ۸ بیتی است، در بهترین حالت به روشنایی حدود ۴۰۰ نیت دست مییابد و ۸۳٫۸ درصد از فضای DCI P3 را پوشش میدهد؛ البته دستگاه ویدئوهای Dolby Vision را تشخیص میدهد و هنگام پخش آنها، روشنایی نمایشگر را به ۱۰۰ درصد میرساند.
از جملهی محدودیتهای دیگر طراحی سرفیس بوک به اسپیکرهای آن مربوط میشد؛ مایکروسافت ناچار بود اسپیکرها را در بخش نمایشگر جاسازی کند تا کاربر هنگام استفاده از سرفیس در حالت تبلت نیز به اسپیکرها دسترسی داشته باشد. در طراحی سرفیس لپتاپ استودیو چنین محدودیتی وجود ندارد و مهندسان مایکروسافت برای نخستینبار از ترکیب سابووفر و توییتر برای عمقبخشیدن به صدا استفاده کردهاند.
سرفیس لپتاپ استودیو از ترکیب دو سابووفر و دو توییتر بهترتیب برای تولید صداهای فرکانسپایین و فرکانسبالا استفاده میکند، سابووفرها از کنارهها صدا را به دو طرف پرتاب میکنند؛ درحالیکه توییترها از زیر کیبورد، صدا را به سمت بالا هدایت میکنند. ردموندیها توان اسپیکرها را در مجموع ۱۲ وات اعلام کردهاند که عدد بسیار خوبی برای یک لپتاپ بهحساب میآید.
ترکیب سابووفرها و توییترها صدایی بلند با بیس اندک تولید میکند
نتیجهی استفاده از اسپیکرهای توانمند، صدایی بسیار حجیم، رسا و عاری از نویز است؛ البته عمق بیس در سرفیس لپتاپ استودیو بهاندازهی دستگاهی مثل مکبوک پرو نیست. لپتاپ قدرتمند مایکروسافت از صدای Dolby Atmos پشتیبانی میکند و به مدد آرایهی دوتایی میکروفونهایش، در ضبط صدا نیز بسیار خوب عمل میکند.
سخت افزار، عملکرد و باتری سرفیس لپ تاپ استودیو
انتظار داشتیم مایکروسافت با کنار گذاشتن طراحی محدودکنندهی سرفیس بوک، سختافزار قدرتمندی را در لپتاپ جدیدش بهکار بگیرد. ردموندیها در همین مسیر قدم گذاشتند؛ اما جاهطلبی لازم را نداشتند؛ چراکه بهجای پردازندههای قدرتمند ۴۵ واتی اینتل یا پردازندههای توانمند AMD نظیر Ryzen 5900HS، بهسراغ پلتفرم جدید H35 اینتل رفتند.
پلتفرم H35 در واقع همان تراشههای ۱۵ واتی سری U اینتل را دربرمیگیرد که اکنون با توان طراحی حرارتی ۳۵ وات تولید میشوند. این تراشهها از بالغبر ۴ هستهی پردازشی CPU و ۹۶ واحد اجرایی گرافیک یکپارچهی Intel Xe بهره میبرند.
انتخاب اشتباه سختافزار؛ پردازنده ضعیفتر از رقبا با پایداری عالی عملکرد
سرفیس لپتاپ استودیو در دو مدل با پردازندههای ۴ هستهای Core i5-11300H و Core i7-11370H بهفروش میرسد که مدل i7 از پردازندهی گرافیکی مجزای GeForce RTX 3050 Ti نیز بهره میبرد. لپتاپ گرانقیمت مایکروسافت را میتوان با رم ۱۶ یا ۳۲ گیگابایتی LPDDR4x و حافظهی ۲۵۶ گیگابایت تا ۲ ترابایتی PCIe 3.0 سفارش داد.
تراشهی Core i7-11370H به خانوادهی نسل یازدهمی Tiger Lake با هستههای پردازشی Willow Cove و لیتوگرافی ۱۰ نانومتری SuperFin تعلق دارد. این تراشه از ۴ هسته و ۸ رشتهی پردازشی با فرکانس پایهی ۳٫۳۰ گیگاهرتز با توان طراحی حرارتی ۳۵ وات، فرکانس توربوی چند هستهای ۴٫۳ گیگاهرتز، ۱۲ مگابایت کش L3 و گرافیک یکپارچه با ۹۶ واحد محاسباتی بهره میبرد.
تراشههای نسل یازدهمی H35 در بهترین حالت از رمهای DDR4-3200 یا LPDDR4X-4266 و حافظههای SSD با رابط PCIe 4.0 پشتیبانی میکنند.
گرافیک RTX 3050Ti با ۲۵۶۰ هستهی CUDA و باس حافظهی ۱۲۸ بیتیاش در سطحی پایینتر از گرافیکهای توانمندی همچون RTX 3060 قرار میگیرد؛ اما قدرت مناسبی را برای لپتاپ کامپکتی همچون سرفیس لپتاپ استودیو بهارمغان میآورد.
تراشهی گرافیکی RTX 3050 Ti با لیتوگرافی ۸ نانومتری سامسونگ تولید میشود و از ۸۰ هستهی تنسور، ۲۰ هستهی رهگیری پرتو، ۸۰ واحد مدیریت بافت و ۴۸ واحد رندر خروجی با فرکانس پایهی ۱۴۶۲ مگاهرتز بهره میبرد. این پردازندهی گرافیکی از ۴ گیگابایت حافظهی ویدئویی GDDR6 با پهنای باند ۲۲۴ گیگابایتبرثانیه استفاده میکند و براساس اعلام انویدیا، توان کلی مصرفی آن میتواند بین ۳۵ تا ۸۰ وات با توان محاسباتی بیشینهی ۸٫۷ ترافلاپس برای اعداد FP32 متغیر باشد.
ما نسخهی i7 با رم ۱۶ گیگابایت و حافظهی ۵۱۲ گیگابایتی را برای بررسی دراختیار داشتیم. براساس بررسیهای پرسین کالا ، ماژول رم ساخت SK Hynix و ماژول حافظه ساخت سامسونگ بود. همانطور که اشاره کردیم از رابط پرسرعت PCIe 4.0 خبری نیست و حافظهی SSD سرفیس از رابط ۴ مسیری PCIe 3.0 بهره میبرد. سرعت خواندن و نوشتن حافظه مناسب است؛ اما با بهترینهای بازار اختلاف فاحشی دارد.
مایکروسافت، سرفیس لپتاپ استودیو را قدرتمندترین عضو خانوادهی سرفیس مینامد، در ادامه بنچمارکهای پرسین کالا را روی این دستگاه اجرا میکنیم تا ادعای مایکروسافت را راستیآزمایی کنیم. تمام بنچمارکهای جدول زیر در شرایطی بهدست آمدهاند که لپتاپ به برق وصل بود و در بهترین تنظیمات عملکردی خود قرار داشت.
سرفیس لپتاپ استودیو در پردازشهای CPU-محور، بالغبر ۴۰ درصد و در کاربریهای روزمره/اداری حدود ۳۵ درصد بهتر از سرفیس بوک ۳ ظاهر میشود؛ اما از نظر پردازشهای گرافیکی، کموبیش در سطح سرفیس بوک ۳ با گرافیک قدیمیترِ GTX 1660Ti عمل میکند؛ چراکه مهندسان ردموند از محدودهی ۳۵ تا ۸۰ وات پیشنهادی انویدیا، حداکثر ۵۰ وات را دراختیار گرافیک RTX 3050Ti قرار میدهند.
سرفیس لپتاپ استودیو پیشرفت چشمگیری را نسبت به سرفیس بوک ۳ تجربه میکند؛ اما نباید فراموش کرد که رقیب لپتاپ جدید مایکروسافت، صرفاً نسل گذشتهاش نیست. در محدودهی قیمتی سرفیس لپتاپ استودیو، حداقل از دیدگاه توان پردازشی خام، چه در دنیای ویندوز، چه مک، رقبای بهمراتب توانمندتری وجود دارد؛ بهعنوان مثال مکبوک پرو ۱۴ اینچی در مدل پایه، حدود ۴۰ درصد CPU قویتری دارد و در بحث گرافیک نیز بسته به کاربری، ممکن است تا حدود ۳۰ درصد بهتر از سرفیس ظاهر شود.
حال اجازه دهید تا عملکرد سرفیس لپتاپ استودیو را تحت بارهای پردازشی مداوم، با و بدون اتصال برق بررسی کنیم. سرفیس لپتاپ استودیو در تنظیمات باتری سه حالت Best Performance و Better Performance و Recommended را دراختیار کاربر میگذارد؛ در ادامه با رفتار لپتاپ در هر حالت بیشتر آشنا میشویم.
سرفیس لپتاپ استودیو جزو لپتاپهای انگشتشمار ویندوزی است که با یا بدون اتصال برق، عملکرد مشابهی را با افت بسیار اندک ارائه میدهد؛ البته همانطور که در ادامه با مشاهدهی رفتار GPU متوجه خواهید شد، گرافیک سرفیس لپتاپ استودیو بهاندازهی پردازندهی آن پایدار نیست و با افت عملکرد چشمگیرتری مواجه میشود.
با نگاهی به نمودارهای زیر، میتوان دلیل پایداری عملکرد بسیار خوب پردازندهی سرفیس لپتاپ استودیو را متوجه شد؛ صرفنظر از آنکه سرفیس به برق وصل باشد یا خیر، مادامیکه تنظیمات عملکردی روی Best Performance قرار بگیرد، دستگاه رفتار مشابهی را بروز میدهد؛ فرکانس و توان مصرفی پایدار، بهترتیب در محدودهی ۳٫۸ گیگاهرتز و ۴۰ وات قرار میگیرند و فنها نیز با صدای نه چندان آزاردهندهای شروع بهکار میکنند. در طول آزمون استرس دمای پردازنده نیز در محدودهی ۹۰ درجهی سلسیوس نوسان میکند؛ اما دمای بدنهی دستگاه چندان بالا نمیرود.
همانطور که مشاهده میکنید، چنانچه تنظیمات عملکردی روی حالت Recommended قرار گیرد، سرفیس لپتاپ استودیو با روندی محافظهکارانه، به پردازنده تنها ۱۷ وات تخصیص میدهد و با فرکانس ۲٫۷ گیگاهرتز از آن کار میکشد که ۱٫۱ گیگاهرتز پایینتر از فرکانس حالت Best Performance است؛ نتیجهی این استراتژی، سکوت مطلق خواهد بود!
استراتژی مایکروسافت دربارهی گرافیک اندکی متفاوت است؛ بلافاصله پس از آغاز آزمون استرس در حالت متصل به برق، فرکانس گرافیک از حدود ۱۵۰۰ مگاهرتز شروع به کاهش میکند و پس از طیکردن روند کاهشی بهمدت ۱۰ دقیقه، در محدودهی ۱۲۵۰ مگاهرتز نوسان میکند و از توان مصرفی ۵۰ وات به ۳۸ وات میرسد. در حالت جدا از برق، پردازندهی گرافیکی با سطح عملکرد بهمراتب پایین از حالت متصل به برق، بهصورت پایدار با فرکانس ۱۲۰۰ مگاهرتز و توان مصرفی ۳۵ وات کار میکند.
برای ارزیابی عملکرد سرفیس لپتاپ استودیو در کاربریهای حرفهایتر، بهسراغ دو نرمافزار Blender و HandBrake رفتیم. همانطور که در جدول نیز مشاهده میکنید، لپتاپ قدرتمند مایکروسافت با بهرهگرفتن از هستههای CUDA در تست رندر Blender با ثبت زمان ۴۶ ثانیه حتی از سیستم مرجع پرسین کالا نیز عملکرد بهتری را بهنمایش گذاشت؛ در آزمون تبدیل ویدئو از شتابدهندهی اینتل (Intel QSV) و انویدیا (NVIDIA NVENC) استفاده کردیم و بهترتیب با زمانهای ۱۳۶ و ۱۸۳ ثانیه، از ویدئوی ۹۰ ثانیهای معیار پرسین کالا خروجی گرفتیم.
سرفیس لپتاپ استودیو با وجود بهرهگرفتن از گرافیک بهروزترِ RTX 3050Ti کماکان انتخاب مطلوبی برای بازی نیست؛ اما برای آن دسته از کاربران حرفهای که گهگاه بازی هم میکنند، تجربهی رضایتبخشی را به ارمغان میآورد. در تستهای ما، سرفیس لپتاپ استودیو توانست دو بازی Rise of the Tomb Raider و FarCry 5 را با بالاترین تنظیمات گرافیکی و وضوح 1080p بهترتیب با نرخ ۷۱ و ۶۴ فریمبرثانیه اجرا کند.
در شرایطیکه مدل ۱۵ اینچی سرفیس بوک ۳ از باتری حجیم ۸۵ واتساعتی بهره میبرد؛ ردموندیها لپتاپ ۱۴ اینچی جایگزین را با کاهش ۳۵ درصدی در ظرفیت، به باتری ۵۶ واتساعتی مجهز کردهاند و ادعا میکنند که سرفیس لپتاپ استودیوی مجهز به تراشهی Core i7 در استفادههای روزمره میتواند تا ۱۸ ساعت کاربر را با روشنایی ۱۵۰ نیتی نمایشگر همراهی کند.
یک روز کاری با سرفیس
برای سنجش عمر باتری سرفیس لپتاپ استودیو، نرخ نوسازی را روی ۱۲۰ هرتز و روشنایی نمایشگر را روی ۲۰۰ نیت (اسلایدر روشنایی روی عدد ۷۵) قرار دادیم و کلیهی اتصالات بیسیم را قطع کردیم. در این شرایط دستگاه توانست بهمدت بسیار خوبِ ۱۳ ساعت و ۲۰ دقیقه، ویدئوی معیار HD پرسین کالا را پخش کند. ناگفته نماند که با تغییر نرخ نوسازی به ۶۰ هرتز، مدتزمان پخش فیلم به ۱۴ ساعت و ۱۲ دقیقه افزایش یافت.
برای سنجش شارژدهی در کاربریهای روزمره و اداری، آزمون باتری PCMark 10 را با همان شرایط آزمون قبلی و با تنظیمات عملکردی Best Performance اجرا کردیم. سرفیس لپتاپ استودیو با ثبت نتیجهی ۸ ساعت و ۳۱ دقیقه نشان داد که میتواند یک روز کاری نیز شما را همراهی کند. با تغییر نرخ نوسازی به ۶۰ هرتز، نتیجهی آزمون PCMark 10 با بیشاز یک ساعت بهبود، به ۹ ساعت و ۴۳ دقیقه رسید.
مایکروسافت مدل i7 سرفیس لپتاپ استودیو را با شارژر ۱۰۲ واتی سرفیس کانکت بهفروش میرساند که از این مقدار توان، حدود ۷ وات برای پورت شارژ USB-A موجود روی آداپتور رزرو شده است؛ بدینترتیب حدود ۹۵ وات برای خود لپتاپ دردسترس خواهد بود، ازآنجاکه هرکدام از ماژولهای پردازنده و گرافیک در نقطهی اوج خود حدود ۵۰ وات مصرف میکنند، شاید بهتر بود که مایکروسافت شارژر حجیمتری را برای لپتاپ جدیدش در نظر بگیرد. سرفیس لپتاپ استودیو ظرف کمتر از ۲ ساعت بهصورت کامل شارژ میشود.
جمعبندی و مقایسه سرفیس لپ تاپ استودیو با رقبا
مهندسان مایکروسافت بدون صدمهزدن به ظرافت و زیبایی دستگاه، مکانیزم کارآمدی را برای لولای دوم سرفیس لپتاپ استودیو طراحی کردهاند؛ کیفیت ساخت و جنس بدنه بسیار خوشایند است؛ کیبورد و ترکپد در میان لپتاپهای پریمیوم ویندوزی رقیبی ندارند؛ دستگاه به نسبتِ توانمندیهایش، شارژدهی بسیار خوبی را بهنمایش میگذارد؛ پایداری عملکرد، عالی ارزیابی میشود و نمایشگر ۱۲۰ هرتزی، لذت کار با ویندوز ۱۱ را دوچندان میکند.
شاید بتوانیم اصلیترین ضعف سرفیس لپتاپ استودیو را در وهلهی نخست، انتخاب سختافزار و سپس کاهش تنوع درگاهها بدانیم؛ مایکروسافت میتوانست با بهکارگیری پردازندهای همچون Ryzen 9 5900HS هم قدرت پردازشی بهمراتب بیشتری را ارائه دهد، هم امکان استفاده از RTX 3050Ti را با سطح توان بالاتری فراهم آورد؛ بدینترتیب رقابت میان لپتاپهای ۱۴ اینچی مایکروسافت و اپل بیشاز پیش داغ میشد.
در حال حاضر، صرفنظر از قابلیتهای منحصربهفرد سرفیس لپتاپ استودیو نظیر امکان چرخش نمایشگر و پشتیبانی از قلم، مدل پایهی مکبوک پرو ۱۴ اینچی در برخی از سناریوها، برتریهای عملکردی محسوسی درمقایسهبا لپتاپ مایکروسافت دارد.